دیشب ، شب سیاهی بود . شاید تا حالا انقدر کدر و دلچرکین نبودم . با هیئت مدیره قبل به شدت به مشکل خوردیم . دعوا و داد و بیداد . صدامو بردم بالا . برای کسی که سن پدر منو داشت و مدام منو جوجه صدا میکرد . قرار تا یک ربع دیگه بیاد اینجا (نگهبانی) و باز داد و بیداد راه بندازه . میگن چون ده سال نگهبان بوده حالا دل کندن از اینجا براش سخته . ما هم میگیم بمون ولی زیر بار قواعد ما نمیره . میخواد به همون شیوهی مدیریتی خودش بمونه ولی دیگه دستش به جایی بند نیست ...
جواب بازی آمیرزا مرحله 1079 بازدید : 457
شنبه 9 اسفند 1398 زمان : 16:55